آینه |
دیشب مهمون داشتیم دوازده نفر کسانی که بسیار مهم بودند . یعنی حضورشون و رفتار با اونها برای زندگی من و آینده رابطه مون بسیار استراتیژیک بود بله درست حدس زدید خانواده شوهرم منزل ما دعوت بودند. من تصمیم گرفته بودم که هرچی همسرم درباره برگزاری مهمونی میگه گوش کنم و اصلا بهونه نیارم. من این دفعه تلافی هیچ چیز رو سر هیچ کس در نیاوردم ... من این دفعه هر نوع شامی که آدم گفت درست کردم. این دفعه سعی کردم از مهمونام به خوبی پذیرایی کنم. آقای آدم به من خیلی کمک کرد و تمام مهمونی را به دست گرفته بود. آدم هر وقت احساس کنه زندگی در اختیار اوست خیلی آدم خوبی میشه. ولی کاش همه آدم ها اینو درک می کردند که همیشه شرایط این طور نمیمونه ولی اونا باید همیشه مهربونی و خوش برخوردیشون رو حفظ کنند. آقای آدم خیلی کمک کرد و حتی بخشی از شام رو او آماده کرد . برخورد او با من بسیار خوب بود و آدم به نکاتی که من دوست داشتم بسیار توجه کرد و همه اونا رو رعایت کرد. یعنی دیگه از اینکه محبتش را در جمع به من ابراز کنه ابایی نداشت البته در جمع خانواده خودش چون قبلا در کنار خانواده من این کار رو میکرد. آدم با من بسیار دوستانه و صمیمانه رفتار کرد. این ها همه به خاطر این بود که او تجربه اش در زندگی بیشتر شده و هرچه از زندگی ما بیشتر میگذره بیشتر به هم شبیه میشیم. من معتقدم که گذشت زمان بسار مهم است و بیشتر مسایل حل شدنی است. چون ممکن است حرفی را که من بخواهم به صورت مستقیم بیان کنم تاریخ به صورت غیر مستقیم به دیگران اثبات کند. الحمدلله رب العالمین [ یکشنبه 90/6/6 ] [ 12:7 عصر ] [ م.س ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |